دریادل

اخبار متنوع و گونان جهان هستی

دریادل

اخبار متنوع و گونان جهان هستی

ماجرای گردان زنان غواص!!

وقتی شهید ملکی که یک روحانی بود خود را برای اعزام به جبهه‌های حق علیه باطل معرفی کرد، به او گفتند باید به گردان حضرت زینب (سلام الله علیها) بروی.
شهید ملکی با این تصور که گردان حضرت زینب (سلام الله علیها) متعلق به خواهران است به شدت با این امر مخالفت کرد و خواستار اعزام به گردان دیگری شد اما با اصرار فرمانده ناچار به پذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب شد.
هنگامی که می‌خواست به سمت گردان حضرت زینب (سلام الله علیها) حرکت کند، فرمانده به او گفت این گردان غواص در حوالی رودخانه دز در اهواز مستقر است.
شهید ملکی بعد از شنیدن اسم «غواص» به فرمانده التماس کرد که به خاطر خدا مرا از اعزام به این محل عفو کنید، من را به گردان علی‌اصغر (علیه السلام) بفرستید، گردان علی‌اکبر (علیه السلام) گردان امام حسین (علیه السلام) این همه گردان، چرا من باید برم گردان حضرت زینب؟ اما دستور فرمانده لازم‌الاجرا بود.
شهید ملکی در طول راه به این می‌اندیشید که «خدایا من چه چیزی را باید به این خواهران بگویم؟ اصلا این‌ها چرا غواص شده‌اند؟ یا ابوالفضل (علیه السلام) خودت کمکم کن.»
هوا تاریک بود که به محل استقرار گردان حضرت زینب رسید، شهید ملکی از ماشین پیاده شد، چند قدم بیشتر جلو نرفته بود که یکدفعه چشمانش را بست و شروع به استغفار کرد.
راننده که از پشت سر شهید ملکی می‌آمد، با تعجب گفت: حاج آقا چرا چشماتونو بستین؟
شهید ملکی با صدایی لرزان گفت: «والله چی بگم، استغفرالله از دست این خواهرای غواص» …
راننده با تعجب زد زیر خنده و گفت: کدوم خواهر حاج آقا؟ اینا برادرای غواصن که تازه از آب بیرون آمدند و دارند لباساشونو عوض می‌کنند.
اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شده و فهمید ماجرای گردان حضرت زینب چیه!!

راوی : سردار علی فضلی جانشین رئیس سازمان بسیج

حکم اعدام برای گاو

                                                                         

چرا بروکسل گاو حامله را به اعدام محکوم کرد؟

به گزارش اسپوتنیک به نقل از آژانس خبری فرانس پرس، در بلغارستان گاو حامله ای به مرگ محکوم شد.

گاوی به نام «پنکا» در روستای «کاپیلوتس» در حال چرا بود که حواسش پرت شد و به مرز بلغارستان — صرب رسید و خاک اتحادیه اروپا را ترک کرد.

گاو را مزرعه دار محلی پیدا کرد و به صاحبش برگرداند. دامپزشک اعلام کرد که حال گاو خوب است. اما مقامات بلغارستان اعلام کردند که عبور گاو از مرز بطور غیر قانونی انجام شده و بر طبق قانون باید او را کشت.

صاحب گاو از اینکه هیچکس گاو به آن بزرگی را ندیده بود و مانع از عبورش نشده بود خشمگین شد و این حکم را قبول نکرد. گاو می بایست پس از سه ماه گوساله ای به دنیا می آورد.

به نوشته خبرگزاری نامبرده، بلغارستان نمی تواند از گاو در مقابل قوانین اتحادیه اروپا دفاع کند.

کارمند سرویس دامپزشکی بلغارستان گفت:« ما کاری نمی توانیم بکنیم، ما باید دستورات بروکسل را اجرا کنیم». 

ملا قربانعلی زنجانی حاضر به دیدار با ناصرالدین شاه نشد

هنگام مسافرت ناصرالدین شاه و اقامت و عبور وی از زنجان، «ملا قربانعلی زنجانی» حاضر به دیدار با او نشد و به فرستادگان وی پاسخ داد وظیفه من رسیدگی به امور دینی و مسایل مردم است. پادشاه هنگام ترک زنجان، مبلغ قابل توجهی برایش فرستاد، وی آن را به ناصرالدین شاه برگرداند و گفت: من به این پولها نیازی ندارم و بهتر است وجه مذکور را به مستحقین بپردازید.
مردم زنجان دیده بودند که چگونه ایشان در دفاع از مظلومان با حاکم مقتدر و خشنی چون علاءالدوله که والی زنجان بود، به مبارزه برخاست و تصرفات غاصبانه او را در ملک دیگران محکوم کرد و به رفع ید از آن حکم داد. او به رئیس نظمیه توصیه کرد: مواظب باش که آه مظلوم از زمین تا عرش خدا را در بر می‌گیرد و به نایب آقا عضو عالی رتبه فوج نظامی زنجان پیوسته سفارش می‌کرد مراقب باش مبادا به کسی تعدی و اجحاف کنی و همیشه حامی مظلومان باش.

{تاریخچه ای کوتاه از فرقه ضالّه بهائیت}

بنیان گذار فرقه بابیه، سید علی شیرازی است. او جوان تاجری بود که در شیراز ادعا کرد که همه جهان در انتظارش هستند او ملقب به باب بود لقب باب از این جهت است که او اظهار می کرد مقصد اصلی اش آن است که مردم را برای ظهور کلی الهی بعد از خود آماده کند و باب یعنی دروازه ارتباط با امام زمان علیه السلام. از این جهت پیروانش به بابیه معروف شدند.
پس از مرگ سید کاظم رشتی، که جانشین شیخ محمد احسایی پیشوای فرقه شیخیه بود مریدان او به دنبال جانشینی بودند. سیدعلی محمد در این موقعیت خود را باب امام دوازدهم معرفی کرد و برخی از پیروان سید کاظم هم از او تبعیت کردند سید علی محمد به تدریج ادعای مهدویت و سرانجام نبوت نمود او بعد از این اعلام از طرف روحانیون بزرگ شیعه طرد شد و چندین بار تـوسط حـکومـت وقـت دستـگیر و هر دفـعه از گـذشـته خـود ابـراز ندامت نمود لکن هر بار توبه را می شکست و دوباره تبلیغ را شروع می نمود.
 
ادامه مطلب ...